وسواس کودکان
وسواسي فكر يا عملي است كه چندين بار در طول روزبه ذهن فرد بيمار خطور ميكند و او بر اثر اين افكار، دچار افكار، تصاوير و تكانههاي تكرار شونده و آزاردهنده ميشود. اين افكار واعمال، بيمار را بشدت ناراحت و مضطرب ميكند و موجب اختلال درروند زندگي روزانهاش ميشود. اين افراد بهرغم اينكه بر غيرمنطقي بودن اين افكار يا اعمال خود واقف هستند اما براي رهايي از اضطراب و آرامش خاطر خود به آنها عمل ميكنند.
در مجموع وسواس به چند نوع تقسيمبندي ميشود؟
گاهي اوقات ممكن است وسواس به علت وجود يك فكر در فرد ايجاد شود. اين نوع وسواس بيشتر در گروه سني بزرگسالان شايع است. دراين حالت گاهي براثر كلمه يا واژهاي نامناسب، تكانهها يا تصاوير زشتي به ذهن فرد بيمار خطور ميكند كه باعث آزارش ميشود. به عنوان مثال به صورت مداوم تكانههاي برداشتن چاقو و آسيب رساندن به ديگران در ذهن او نقش ميبندد و اين امر موجب ترس او از انجام اين كار ميشود. همچنين گاهي ممكن است، وسواس حاصل يك عمل باشد. به عنوان مثال ممكن است نوعي ترس نامعقول از كثيفي اشياء، دستها و لباسها در ذهن فرد به وجود آيد. در اين حالت فرد احساس ميكند ميكروب يا كثيفي به طور وحشتناكي به او و ديگران آسيب ميرساند. اصولا شستن دستهاي اين افراد به درازا ميانجامد. اكثر افراد وسواسي عادت به شمارش اعداد دارند. 3 تا 4 مرتبه شستن ظرفها،3 مرتبه خاموش و روشن كردن گاز يا ماشين از جمله نمونههاي بارز اين مثال هستند. گاهي اين افراد با علم به اينكه حركاتشان غيرمنطقي است اما براي كاهش اضطراب درونيشان ديگران را نيز در انجام كارهاي خود شريك ميكنند، يعني 3 مرتبه از يك در رد ميشوند و از ديگران نيز ميخواهند اين كار را انجام دهند. برخي از افراد وسواسي نيز سعي در حفظ تقارن اشياء دارند به عنوان مثال اگر شيئي به اندازه 2 ميليمتر از لحاظ تقارني نا همخواني داشته باشد، تا زماني كه تقارن دوطرفه در آن ايجاد نشود، ذهن فرد بيمار آشفته خواهد شد. همچنين گاهي ممكن است هر دونوع وسواس فكري و عملي در فرد مبتلا ديده شود. معمولا كودكان مبتلا به اين عارضه اين اعمال و افكار را به صورت راز در نزد خود نگه ميدارند. افكار خرافي در بين اين افراد بسيار شايع است. به عنوان مثال آنان بر اين باورند كه اگر جوراب قرمز به پا كنند يا از يك در چند مرتبه بگذرند برايشان بهتر است. برخي از اين كودكان مدام تكاليفشان را پاك ميكنند. در نتيجه انجام تكاليف براي آنان بسيار دشوار ميشود. گاهي اوقات كودكان وسواسي در پوشيدن يا تعويض لباس خود نيز دچار اضطراب هستند كه اين امر موجب كند شدن روند كاري و افت تحصيلي آنها ميشود.
اين عارضه در دختران بيشتر شايع است يا پسران؟
بهطور كلي در حالت شديد 2 تا 4 درصد و در حالت خفيف معمولا 20 تا 25 درصد كودكان (از 4 نفر يك نفر) مبتلا به اين عارضه ميشوند. معمولا اين بيماري در پسران بيشتر از دختران شايع است، اما در سنين بالاتر اين بيماري بين خانمها و آقايان برابر ميشود.
دلايل اصلي بروز وسواس كدامند؟
در حال حاضر وسواس فكري و عملي تحت تاثير چند عامل هستند. يكي از علتهاي اين بيماري، عامل بيولوژيك يا زيستي است. در اين حالت قسمتي از مغز فرد بيمار كه مسوول رفتارهاي اوست نسبت به افراد عادي كوچكتر است. اين افراد ميتوانند تحت درمان قرار بگيرند و با مصرف داروي خاصي درمان شوند. رفتارهاي رواني يا اجتماعي نيز يكي ديگر از عوامل ايجاد اين بيماري است. اين علت نيز ميتواند مجهول يكسري جنبههاي تربيتي و يادگيري باشد. به عنوان مثال فرد درطول زندگيش از ديگران اين اعمال را آموخته است و در نتيجه ياد گرفته است كه دايم به اين موضوع كه آيا شير گاز و شير آب يا در را بسته است يا نه فكر كند. در اين افراد هم رفتار درماني بسيار موثر است و با يادگيري جنبههاي رواني ميتوان اين افراد را مداوا كرد. استرس نيز تاثير فراواني در پيدايش وسواس دارد. همچنين ميتوان جنبههاي ارثي و وراثت را نيز يكي از عوامل تاثيرگذار در ايجاد اين بيماري دانست؛ معمولا دراين افراد ديده ميشود كه يكي از اقوام درجه يك به اين بيماري مبتلاست.
والدين زماني كه علائمي همچون درخواستهاي عجيب و غريب يا تكرار مداوم يك سوال براي اطمينان خاطر را در كودكانشان مشاهده كردند بايد نسبت به وجود بيماري وسواس شك كنند
آيا اين بيماري قابل پيشگيري است؟
متاسفانه معمولا بيماري وسواس خيلي دير تشخيص داده ميشود. معمولا يك سري كارها همچون تعلق خاطر به كتاب يا عروسك خاص در سنين 2 تا 4 سالگي در بين كودكان به چشم ميخورد كه ناشي از وسواس آنهاست. به عنوان مثال دربرخي ازكودكان اين گروه سني ديده ميشود كه هنگام رفتن به حمام عروسك خاصي را با خود همراه ميكنند. اين افكار با گذشت زمان و تكامل كودك رنگ ميبازد و ديگر جدايي از عروسك براي آنان باعث اضطراب و استرس نميشود، اما چنانچه رفتارهايي همچون حملات جيغ و گريه و داشتن استرس زياد در كودك مشاهده شود بايد نسبت به درمان بهنگام آنها اقدام شود. به عنوان مثال اين علايم را زماني در كودك پيدا ميكنيم كه به دليل اينكه لباسي خاص را نپوشيده، سر جلسه امتحان دچار استرس شده است. بنابراين والدين زماني كه علائمي همچون درخواستهاي عجيب و غريب، انجام كارها پس از شمارش اعداد، مالش اجسام، تكرار مداوم يك سوال براي اطمينان خاطر را در كودكانشان مشاهده كردند بايد نسبت به وجود اين بيماري شك كنند. در ضمن اين كودكان بايد پس از تشخيص بيماري، هرچه سريع تر تحت درمان به لحاظ دارويي و رواندرماني قرار بگيرند.
درمان اين كودكان چگونه است، آيا اين ذهنيت در بين عموم مردم درست است كه داروهايي كه براي درمان وسواس جود دارند موجب اعتياد و عوارض ثانويه در فرد ميشود؟
متاسفانه برخي از والدين به علت ناآگاهي از اينكه داروهاي درماني كودكان اعتيادآور نيست و عوارض زيادي متوجه كودكانشان نميشود، براي مداواي فرزندانشان اقدام نميكنند. حتي در برخي از خانوادهها نيز گاهي ديده شده است كه والدين با علم به اينكه فرزندشان به علت بيماري وسواس دچار افت تحصيلي شده اما از مراجعه بهنگام به روانپزشك و درمان امتناع ميكنند. والدين اين فرزندان بايد بدانند كه چنانچه نسبت به درمان كودكانشان در سنين كم اقدام نكنند، اين بيماري در آنها استمرار خواهد يافت و در سنين بالاتر با نشانههاي ديگري نمود مييابد. درمان اين بيماران نيز مانند تمام بيماريها داراي يك مراحل درماني است و حداكثر يك سال زمان براي مداواي هرچه بهتر اين افراد نياز است. بسياري از داروهايي كه براي درمان اين طيف از افراد به كار برده ميشود، اعتيادآور نيست. البته اين داروها نيز مانند داروهاي مصرفي ساير بيماريها عوارض خاص خود را دارد و عارضه آن نيز بستگي به نوع داروي مصرفي درمان دارد. همانگونه كه بيمار فشارخوني با علم به اينكه داروي مصرفياش داراي عوارض جنسي،خلق و خو و.... است، بخاطر عوارض سكته مغزي كه عارضه بدتري است، مجبور به مصرف اين داروها تا پايان عمرش است. بنابراين بيماران وسواسي نيز براي درمان بيماريشان نيازمند مصرف برخي داروها هستند و مصرف اين داروها براي پيشگيري از عوارض بعدي لازم و ضروري است.