تاریخچه ویتامین

گرچه در گذشته شاهد تغييرات قابل‌توجهي در پيشرفت علم تغذيه نبوده‌ايم، اما پزشكان از گذشته‌هاي دور براي بهبود وضعيت سلامت بيماران خود، برنامه غذايي خاصي را در نظر مي‌گرفتند.
در حقيقت تا پيش از قرن هجدهم پزشكان از اهميت مواد غذايي مختلف در جلوگيري از ابتلا به بيماري‌ها يا در درمان بيماري‌ها آگاه نبودند و تنها براساس يافته‌هاي تجربي، برنامه‌هاي غذايي متفاوتي را براي بيمارانشان در نظر مي‌گرفتند تا اين كه در قرن هجدهم ميلادي جيمزليند از پزشكان و جراحان نيروي دريايي انگليس به دنبال يافتن راهي براي درمان ملواناني كه دچار خستگي و سرگيجه مفرط مي‌شدند و پس از مدتي قسمت‌هاي مختلفي از بدنشان دچار خونريزي مي‌شد دريافت در مركبات ماده ناشناخته‌اي وجود دارد كه ملوانان با خوردن ‌آن بهبود پيدا مي‌كنند. يافته‌هاي دكتر ليند تا قبل از سال 1800 ميلادي چندان مورد توجه قرار نگرفته تا اين كه شمار زيادي از ملوانان انگليسي بر اثر ابتلا به اين بيماري جان خود را از دست دادند. به اين ترتيب ديدگاه جديدي نسبت به علم تغذيه در جوامع انساني شكل گرفت و پس از آن پزشكان زيادي اثرات تغيير رژيم غذايي در افراد مختلف را مورد بررسي قرار دادند تا به اهميت وجود مواد غذايي مختلف در سلامت افراد دست يابند. شيوع بيماري‌هاي مختلف، زمينه مناسبي را براي پزشكان فراهم مي‌كرد تا بتوانند تاثير برنامه غذايي بيماران در بهبود علائم بيماري را مورد بررسي قرار دهند و به اين ترتيب محققان دريافتند هر فردي با توجه به سن، جنسيت، سلامت عمومي، منطقه محل سكونت و وضعيت زندگي به مقادير مختلفي از ويتامين‌ها كه در حقيقت تشكيل‌دهنده بخش مهمي از مواد غذايي مصرفي هستند، نياز دارد. همچنين آنها دريافتند مصرف بيش از اندازه ويتامين‌ها موجب ايجاد مسموميت در افراد شده و سلامت آنها را به خطر مي‌اندازد. كازيميزماتك، پزشك لهستاني، نخستين فردي بود كه تحقيقات گسترده‌اي را درباره نتايج به دست آمده از پژوهش‌هاي ديگر پزشكاني كه در اين زمينه تحقيق كرده بودند، انجام داد. اجزايي را در مواد غذايي مختلف شناسايي كرد كه آنها را ويتامين نام داد. ويتامين برگرفته از كلمه لاتين vitalis به معني چيزي است كه ارزش حياتي داشته باشد. از آنجا كه اين اجزا نيز براي بدن ارزش حياتي داشتند، اين پزشك لهستاني آنها را ويتامين نامگذاري كرد. تحقيق درباره ويتامين‌ها سال‌هاي طولاني ادامه داشت. اين كه ويتامين‌ها در چه بخشي از بدن ذخيره مي‌شوند و چگونه بدن از ويتامين ذخيره شده استفاده مي‌كند، ازجمله موضوعاتي بود كه مورد توجه بسياري از محققان قرار گرفت. امروزه نيز دانشمندان همچنان در تلاش هستند حقايق جديدي را درباره ويتامين‌ها كشف كنند تا بتوانند از آنها در درمان بيماري‌ها و مبارزه با سرطان و افزايش تاثير ديگر داروها استفاده كنند.

تاریخچه سی تی اسکن

تصويربرداري عرضي يا مقطعي از بدن ازجمله روش‌هاي تشخيصي است كه گاهي از آن تحت عنوان كت اسكن نيز نام برده مي‌شود. در حقيقت CAT به معني تصويربرداري محوري به شيوه كامپيوتري است كه با اسامي مختلفي مانند CTR يا CDT هم از آن نام برده شده است. امروزه در اغلب كتاب‌ها و مراجع پزشكي به عنوان سي‌تي‌اسكن از اين شيوه تشخيصي صحبت مي‌شود. در اين شيوه تصويربرداري به صورت كامپيوتري به صورت برش‌هاي مقطعي از عضو مورد نظر تصويرهايي ثبت مي‌شود.
در سال 1917 ميلادي، رادون ـ كه رياضيداني اتريشي بود ـ ثابت كرد مي‌توان از اجسام دوبعدي يا سه‌بعدي عكس‌هايي در جهات مختلف گرفت. تلاش اين دانشمند بزرگ در حقيقت پايه و اساس عملكرد دستگاه‌هاي سي‌تي‌اسكن امروزي را شكل داد و پس از گذشت سال‌هاي طولاني از تحقيقات اين دانشمند نخستين دستگاه‌هاي آزمايشي سي‌تي‌اسكن در سال‌هاي 1961 و 1963 توسط اولدندورف و آلن كورمارك ساخته شدند و سرانجام در سال 1970 ميلادي فري هانسفيلد كه از رياضيدانان برجسته انگليسي بود، موفق شد از نخستين دستگاه سي‌تي‌اسكن كه خودش ساخته بود در تشخيص بيماري‌ها استفاده كند و به اين ترتيب فري هانسفيلد و آلن كورمارك به خاطر تلاش‌هايي كه در اين زمينه داشتند جايزه نوبل پزشكي سال 1979 را به طور مشترك از آن خود ساختند. دستگاه‌هاي سي‌تي‌اسكن اوليه كه توسط اين محققان طراحي و ساخته شدند، به طور اختصاصي براي بررسي و ارزيابي عملكرد مغز طراحي و ساخته شده بودند. بلافاصله پس از مدت كوتاهي نسل بعدي دستگاه‌هاي سي‌تي‌اسكن كه از قابليت‌ها و امكانات بيشتري برخوردار بودند ساخته شدند. در نسل سوم اين دستگاه‌ها، عملكرد تصويربرداري به گونه‌اي تغيير يافته بود كه مدت زمان تصويربرداري را به ميزان قابل توجهي كاهش مي‌داد و در حال حاضر دستگاه‌هاي سي‌تي‌اسكن پيشرفته‌تري در مراكز درماني مورد استفاده قرار مي‌گيرند كه در حقيقت نسل چهارم اين دستگاه‌هاي تصويربرداري هستند. در اين روش تصويربرداري اطلاعات دريافتي از بدن بيمار در كامپيوتر پردازش مي‌شود تا براساس آن مقطعي از بافت بدن يا اندام مورد نظر به تصوير كشيده شود. اين روش تشخيصي مي‌تواند انواع مختلفي از بافت‌ها نظير ريه، استخوان و حتي بافت‌هاي نرم بدن و رگ‌هاي خوني را با وضوح بسيار زيادي نشان دهد و براساس اين اطلاعات، پزشك مي‌تواند بسياري از بيماري‌ها و مشكلات عروقي، بيماري‌هاي گوارشي، بيماري‌هاي عفوني و حتي ضربه‌هاي اسكلتي يا ماهيچه‌اي را به راحتي تشخيص دهد. علاوه بر اين پزشك مي‌تواند از اين روش به عنوان ابزاري مناسب براي شناسايي تومورهاي احتمالي، اندازه و موقعيت آنها و همچنين ميزان پيشرفت بافت سرطاني و مقايسه آن نسبت به بافت‌هاي اطراف استفاده كند.

تاریخچه الكترو كارديوگرام يا نوار قلب

الكتروكارديوگرافي يا قلب‌نگاري كه ما آن را به عنوان گرفتن نوار قلب مي‌شناسيم از جمله روش‌هاي بررسي و سنجش شاخص‌هاي قلبي و عروقي است. در اين روش فعاليت الكتريكي قلب به وسيله الكترودهايي كه در سطح پوست بدن نصب مي‌شوند، ثبت خواهد شد و پزشكان با استفاده از تغييرات ايجاد شده در امواج ثبت شده به روش الكتروكارديوگرافي مي‌توانند بيماري‌هاي قلبي مختلف نظير التهاب پرده دور قلب، ايجاد لخته خوني كه جريان خون را در ريه مختل مي‌كند و حتي بيماري‌هاي غيرقلبي نظير افزايش يا كاهش غيرعادي سطح كلسيم و پتاسيم در خون كه منجر به تغييرات جريان الكتريكي در قلب مي‌شوند، شناسايي و درمان كنند. سال 1878 ميلادي 2 محقق انگليسي موفق شدند براي نخستين‌بار امواج الكتريكي قلب يك قورباغه را ثبت كنند و پس از آن آگوستوس والر، از محققان يك مركز پزشكي در لندن، اطلاعاتي را درباره نخستين امواج الكتريكي ثبت شده از قلب انسان اعلام كرد و در حقيقت آگوستوس والر نخستين فردي بود كه اين امواج را الكتروكارديوگرام نامگذاري كرد. سال 1891 محققان تغييراتي در عملكرد سيستم‌‌هايي كه از آنها براي ثبت امواج الكتريكي قلب استفاده مي‌شد ايجاد كردند و نشان دادند در هر ضربان قلب شاهد يك سري تغييرات 3 مرحله‌اي در جريان الكتريكي عبوري از قلب خواهيم بود. همچنين ويليام بيليس نشان داد بين تپش دهليزي و بطني يك تاخير 13‌/‌0 ثانيه‌اي وجود دارد. به‌رغم تحقيقات بسيار زيادي كه درباره چگونگي تفسير منحني ثبت شده از تغييرات جريان الكتريكي قلب انجام شده بود، ويلم اينتوون، نخستين فردي بود كه موفق شد 5 مرحله مختلف در جريان الكتريكي قلب را كه در يك الكتروكارديوم ثبت شده و به وضوح قابل مشاهده هستند از هم مجزا سازد و يك نام اختصاصي را براي هر يك از اين مراحل انتخاب كند. به اين ترتيب ويلم اينتوون با اختراع يك سيستم استاندارد براي ثبت امواج الكتريكي قلب، نام خود را به عنوان مخترع الكتروكارديوگراف به ثبت رساند و به خاطر اين اختراع جايزه نوبل پزشكي سال 1924 را از آن خود ساخت. هر ضربان قلب با يك تكانه الكتريكي از سلول‌هاي تخصص يافته‌اي در حفره بالاي قسمت سمت راست قلب شروع ‌شده و سپس به ديگر قسمت‌هاي قلب هدايت مي‌شود كه در نتيجه موجب انقباض قلب و انتقال خون از قلب به قسمت‌هاي مختلف بدن خواهد شد. اين امواج در سطح پوست بدن هم قابل تشخيص هستند. اين در حالي است كه بسياري از مشكلات و بيماري‌هاي قلبي بر الگوي طبيعي نوار قلب ثبت شده تاثير مي‌گذارند و در نتيجه بررسي نوار قلبي بيماران مي‌تواند راهكار مناسبي براي تشخيص بيماري فرد باشد. مي‌توان گفت اين اختراع امروزه به عنوان يك تست تشخيصي ساده و كم‌هزينه اطلاعات زيادي را درباره چگونگي عملكرد قلب در اختيار پزشك قرار مي‌دهد كه گاهي مي‌تواند جان بيمار را از مرگ نجات دهد.

فردريك هاپكينز

اگرچه شايد تا به حال نام فردريك هاپكينز را نشنيده باشيد، اما حتما با كشف بزرگ او و اهميت آن آشنا هستيد. هاپكينز دانشمند انگليسي، با كشف ويتامين‌ها جايزه نوبل پزشكي و فيزيولوژي را در سال 1929 از آن خود كرد. بي‌شك كشف ويتامين از جمله عوامل بسيار مهمي است كه در گسترش علم تغذيه نقش مؤثري داشته است. فردريك هاپكينز 20 ژوئن 1861 ميلادي در انگليس متولد شد. او در كودكي پدرش را از دست داد و پس از مرگ پدر، مادرش تا 10 سالگي از او نگهداري و مراقبت كرد.
پس از آن فردريك وارد مدرسه شبانه‌روزي شد. او بيشتر وقت خود را به كار با ميكروسكوپي كه از پدرش براي او به يادگار مانده بود مي‌گذراند. اگرچه فردريك در كودكي زندگي سخت و پر فراز و نشيبي را پشت سر گذاشته بود، اما در مدرسه هميشه بهترين نمرات را مي‌گرفت. او پس از پايان تحصيلات دوره دبيرستان تصميم گرفت به تحصيل در رشته شيمي ادامه دهد. اما براي اين‌كه بتواند هزينه‌هاي تحصيلي را بپردازد، در حالي كه تنها 17 سال داشت، در بانك سلطنتي مشغول به كار شد. پس فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه در 22 سالگي، وارد دانشگاه پزشكي شد و در رشته سم‌شناسي و فيزيولوژي به مطالعه و تحقيق پرداخت.
فردريك در 28 سالگي موفق به دريافت مدال طلا در رشته شيمي از دانشگاه پزشكي لندن شد. روزي فردريك در حالي كه درباره خواص گروه‌هاي مختلف مواد غذايي تحقيق مي‌كرد، تصميم گرفت براي گروهي از موش‌ها كه روي آنها مطالعه مي‌كرد، غذايي متشكل از انواع چربي‌ها، پروتئين‌ها، هيدرات‌هاي كربن و نمك‌ها كه از جمله مواد لازم و ضروري براي بدن هستند تهيه كند. اما پس از چند هفته با تعجب مشاهده كرد كه همه اين موش‌ها از بين رفته‌اند و در مقابل گروهي ديگر از موش‌ها كه اين تركيب غذايي را با شير خورده بودند، زنده مانده‌اند. بنابراين فردريك به اين نتيجه رسيد در شير مواد غذايي ضروري براي بدن وجود دارد كه مانع از مرگ موجودات زنده مي‌شود. اين موضوع موجب شد فردريك درباره اين گروه از مواد غذايي كه براي بدن ضروري هستند، تحقيقاتي انجام دهد كه در نهايت به‌كشف ويتامين‌ها منجر شد.
به خاطر اين كشف بزرگ، جايزه انجمن سلطنتي به فردريك اعطا شد. او از جمله محققان بسيار فعال و پركاري بود كه زمان زيادي را به مطالعه و تحقيق در زمينه علوم پزشكي و شيمي اختصاص داد. فردريك در 86 سالگي به علت سكته قلبي از دنيا رفت. مجسمه يادبودي از اين دانشمند در دانشگاه كمبريج بنا شد تا هيچ‌گاه اين محقق بزرگ كه گام‌هاي مؤثري در زمينه گسترش علم تغذيه برداشت به دست فراموشي سپرده نشود.

الكساندر فلمينگ

پني‌سيلين از جمله داروهايي است كه تاكنون شمار زيادي از انسان‌ها را از خطر مرگ نجات داده است و بي‌شك در آينده نيز اين داروي مؤثر كه مي‌تواند طيف وسيعي از موجودات ميكروسكوپي را هدف قرار دهد، جان ميليون‌ها انسان را نجات خواهد داد. الكساندر فلمينگ، دانشمند انگليسي و كاشف پني‌سيلين، بخاطر اين كشف بزرگ، جايزه نوبل پزشكي سال 1954 را از آن خود كرد.
الكساندر فلمينگ سال 1881 ميلادي در اسكاتلند متولد شد. پدرش كشاورز فقيري از اهالي اسكاتلند بود. الكساندر كوچك‌ترين فرزند خانواده بود. او از كودكي علاقه زيادي به مطالعه داشت، اما متاسفانه فقر و تنگدستي موجب شد نتواند در آكادمي چشم‌پزشكي‌اي كه برادر بزرگش در آنجا درس مي‌خواند، به تحصيلات خود ادامه دهد و از اين‌رو مجبور شد در يك شركت كشتيراني مشغول كار شود. اما پس از اين‌كه چند سالي در اين شركت كار كرد و توانست پس‌اندازي را براي خود جمع كند، تصميم گرفت تحصيلاتش را در رشته پزشكي ادامه دهد. پس از پايان تحصيلات نيز همچنان به تحقيق در زمينه ايمني‌شناسي و مصونيت درباره انواع مختلف بيماري‌ها ادامه داد. در جنگ جهاني اول فلمينگ به عنوان پزشك نظامي، بيماران و مصدومان بسياري را تحت درمان قرار داد. اما نكته‌اي كه بيش از هر چيز مورد توجه او قرار گرفت اين بود كه اغلب مواد ضدعفوني‌كننده بيش از آن‌كه ميكروب‌ها را هدف قرار دهد، موجب از بين رفتن سلول‌هاي بدن مي‌شود و به همين علت فلمينگ به اين فكر افتاد كه بايد ماده‌اي وجود داشته باشد تا بتواند بدون آسيب رساندن به سلول‌هاي سالم، عوامل بيماري‌زا را از بين ببرد. تا اين‌كه سال 1928 ميلادي اين پزشك انگليسي موفق به كشف پني‌سيلين شد. اما از آنجا كه فلمينگ نتوانست روشي را براي تصفيه و پالايش اين ماده ارائه كند، اين دارو تا 10 سال بدون استفاده باقي ماند و در آن زمان اين كشف بزرگ چندان مورد توجه قرار نگرفت. تا اين‌كه سرانجام شركت‌هاي داروسازي در اين زمينه وارد فعاليت شدند و روش‌هايي را براي توليد اين دارو ابداع كردند. در آغاز از پني‌سيلين تنها براي درمان مصدومان جنگي استفاده مي‌شد و از سال 1944 استفاده از اين دارو براي معالجه افراد ديگر نيز مورد توجه قرار گرفت.
اين دارو مي‌تواند عليه طيف وسيعي از موجودات بيماري‌زاي ذره‌بيني مؤثر باشد و حتي استفاده مقادير زياد پني‌سيلين نيز هيچ ضرري براي بدن ندارد. كشف پني‌سيلين انگيزه‌ تحقيق درباره ديگر آنتي‌بيوتيك‌ها بود و موجب شد داروهاي ديگري با خواص مشابه نيز كشف شود. اما با وجود اين‌كه امروزه آنتي‌بيوتيك‌هاي مختلفي براي درمان بيماري‌ها توليد مي‌شود، همچنان اين دارو از پرمصرف‌ترين آنتي‌بيوتيك‌ها در سطح دنياست. فلمينگ در 11 مارس (20 اسفند) سال 1955 ميلادي از دنيا رفت.

تاریخچه انسولین

انسولين از جمله هورمون‌هايي است كه نقش بسيار مهمي در متابوليسم و ديگر اعمال حياتي بدن دارد. در بيماري ديابت كه از شايع‌ترين بيماري‌هاي جهان است نقص در سنتز هورمون انسولين منجربه بروز علائم و نشانه‌هايي مانند كاهش اشتها، خستگي شديد و حتي در موارد شديد ابتلا به كماي قندي و مرگ خواهد شد.
جالب است بدانيد داستان كشف انسولين كه سالانه جان بسياري از بيماران را از مرگ نجات مي‌دهد كاملا اتفاقي آغاز شد. در اوايل قرن بيستم ميلادي، نظريه بنيادين علت ابتلا به بيماري ديابت مطرح شد. محققان در نتيجه بررسي‌هاي خود متوجه شدند كه بيماران ديابتي دچار كمبود ماده‌اي هستند كه توسط يك لوزالمعده سالم ساخته مي‌شود. سال 1908 ميلادي گئورگ زولزر از دانشمندان و محققان آلماني براي نخستين بار نشان داد كه با تزريق عصاره لوزالمعده مي‌توان شدت گلوكز واردشده در ادرار افراد مبتلا به بيماري ديابت را كاهش داد. سرانجام سال 1921 دانشمندان موفق شدند پروتئين انسولين را از لوزالمعده استخراج كنند كه با تزريق اين پروتئين به يك كودك 14 ساله، نام اين كودك به عنوان نخستين بيمار مبتلا به ديابت كه از طريق تزريق انسولين مداوا شده بود به ثبت رسيد. بنتينگ و همكارانش به خاطر اين كشف بزرگ كه نويدبخش دستيابي به روشي براي درمان ديابت بود جايزه نوبل پزشكي سال 1923 ميلادي را از آن خود ساختند. اگرچه انسولين پروتئين ساده‌اي بود كه در بدن انسان و تمامي پستانداران ترشح مي‌شد، اما از آنجا كه ساختار مولكولي انسولين انساني با ساير پستانداران متفاوت بود تهيه انسولين براي بيماران ديابتي از همان سال‌هاي اول دهه 1920 كه نقطه‌عطفي در تاريخ درمان ديابت محسوب مي‌شود به دغدغه ذهني بسياري از محققان و دانشمندان تبديل شده بود. بنابراين پيدا كردن شبيه‌ترين مولكول انسولين به انسولين انساني در دستور كار بسياري از دانشمندان آن زمان قرار گرفت. در اين مسير گاو و خوك از جمله حيواناتي بودند كه انسولين ترشح‌شده در لوزالمعده آنها از شباهت بيشتري با انسولين انساني برخوردار بودند و از اين رو انسولين ترشح‌شده در بدن اين دو حيوان توانست سال‌هاي طولاني‌ جان ميليون‌ها انسان مبتلا به ديابت را از خطر مرگ نجات دهد، اما همين تفاوت اندك موجب ايجاد حساسيت‌هايي در برخي از بيماران مي‌شد و در نتيجه محدوديت‌‌هايي را براي اين گروه از افراد به وجود مي‌آورد. تا اين كه با روي كارآمدن فناوري ساخت انسولين به روش نوتركيب كه منجر به ساخت پروتئين انسولين با ساختار شبيه به انسولين انساني مي‌شد بسياري از مشكلات و محدوديت‌هاي پيشين از ميان برداشته شد. اگرچه امروزه بيماران ديابتي با تزريق انسولين سال‌هاي طولاني به حيات خود ادامه مي‌دهند، اما همچنان تلاش‌ها براي يافتن روش‌هاي درماني جديد ادامه دارد.
ادامه نوشته

تاریخچه دیالیز

كليه‌ها مسووليت تصفيه و پاكسازي خون را از مواد زائد برعهده دارند، اما اگر به هر علتي نتوانند به وظايف خود عمل كنند، دياليز جايگزين اعمال و وظايف حياتي كليه‌ها مي‌شود. مي‌توان گفت، در بيماراني كه كليه‌ها بخوبي كار نمي‌كنند، دياليز راهكاري است تا بتوانند به زندگي ادامه دهند و با پيامدهاي ناشي از ايجاد اختلال در عملكرد كليه‌ها مواجه نشوند. واژه دياليز نخستين‌بار از سوي توماس گراهام سال 1861 ميلادي مورد استفاده قرار گرفت. توماس گراهام براي اولين بار متوجه شد غشاي گياهان مي‌تواند به عنوان يك غشاي نيمه‌تراوا مورد استفاده قرار گيرد و بر اين اساس، نخستين دستگاه دياليز سال 1913 طراحي و ساخته شد كه پس از ايجاد تغييراتي در چگونگي عملكرد آن، از اواسط دهه 1920 به عنوان يك راهكار درماني براي كمك به بهبود وضعيت زندگي بيماران كليوي مورد استفاده قرار گرفت. دياليز فرآيندي است كه طي آن،‌ تركيب مواد محلول هنگامي كه در ارتباط با يك محلول ديگر قرار مي‌گيرد كه از طريق يك غشاي نيمه‌تراوا از هم جدا مي‌‌شوند، تغيير خواهد كرد. همودياليز از شايع‌ترين روش‌هاي درماني بيماران كليوي است.
در اين روش، خوني كه در يك مسير عروقي ثابت يا موقت در جريان باشد، با سرعتي حدود 300 ميلي‌‌ليتر در دقيقه وارد مويرگ‌هايي مي‌شود كه از غشاي نيمه مصنوعي ساخته شده است. در قسمت مقابل اين دستگاه، مايع دياليز كه حاوي كلريد سديم، بي‌كربنات و غلظت‌هايي از پتاسيم است، جريان دارد. معمولا وقتي تجمع مواد زائد در بدن افزايش مي‌يابد و موجب ناراحتي فرد بيمار مي‌شود، انجام دياليز لازم و ضروري خواهد بود.
پزشكان براي اين كه تشخيص دهند چه زماني دياليز براي بيمار لازم است، مواد شيميايي مختلفي نظير كراتينين و اوره خون فرد بيمار را اندازه مي‌گيرند. افزايش مقدار اين دو ماده در خون نشان‌دهنده اين است كه توانايي كليه‌ها براي تصفيه بدن از مواد زائد كاهش يافته است. روش همودياليز در مقايسه با روش دياليز پريتونيل كه از ديگر انواع دياليز است، شايع‌تر است. براي خروج آب اضافي و مواد زائد از بدن فرد بيمار، از يك فيلتر خاص كه در حقيقت همان غشاي دياليز است استفاده مي‌شود.
اين گروه از بيماران معمولا هفته‌اي 3 بار براساس يك برنامه زماني مشخص به مراكز درماني مراجعه مي‌كنند. فرآيند درمان در هر مراجعه 2 تا 4 ساعت به طول خواهد انجاميد كه در اين مدت زمان، بيمار تحت نظر قرار مي‌گيرد. فشار خون او گرفته مي‌شود و دستگاه دياليز نيز تنظيم مي‌شود تا آب و مواد زائد از بدنش خارج شود. به اين ترتيب، بيمار به‌رغم محدوديت‌هايي كه با آن مواجه است، مي‌تواند به زندگي ادامه دهد.
ادامه نوشته

تاریخچه بانک خون

بانك خون جايي است كه در آن انواع مختلفي از گروه‌هاي خوني نگهداري مي‌شود تا هر گاه بيماري نياز به خون داشته باشد بتوان نياز فرد بيمار را از اين بانك خون تامين كرد. در بسياري از بيمارستان‌ها بانك خون وجود دارد و افراد سالم و تندرست همواره با اهداي خون، ذخيره اين مخزن را تامين مي‌كنند. ايده راه‌اندازي نخستين بانك خون توسط charles Drew مطرح شد.
او درباره پلاسماي خون و انتقال خون در نيويورك تحقيقاتي را انجام داد و اين در حالي بود كه دكتر Drew پيش از اين نيز تحقيقاتي را درباره نگهداري خون و فرآورده‌هاي خوني انجام داده بود. به اين ترتيب او با جداسازي گلبول‌هاي قرمز خون از پلاسما متوجه شد كه فرآورده‌هاي خوني قابل نگهداري است. سيستمي كه توسط Drew براي ذخيره‌سازي پلاسماي خون و يا راه‌اندازي نخستين بانك خون در سطح دنيا مطرح شده بود آغازگر تحولات اساسي در عرصه پزشكي بود كه مي‌توانست نجات‌بخش جان بسياري از بيماران از خطر مرگ باشد. او نخستين بانك خون صليب‌سرخ آمريكا را بنا نهاد و به موجب آن توانست مسووليت نخستين بانك خون راه‌اندازي‌شده را عهده‌دار شود كه در آن زمان مسووليت انتقال خون و تامين پلاسماي خون مورد نياز مجروحان جنگ دوم جهاني را برعهده داشت. اين بانك خون توانست بانك‌هاي خوني بسياري را راه‌اندازي كند كه از آن براي درمان سربازان مجروح جنگي در خطوط مقدم جبهه‌هاي جنگ استفاده مي‌شد. اما سال 1941 ميلادي، صليب‌سرخ آمريكا تصميم گرفت ايستگاه‌هاي اهداي خون را راه‌اندازي كند تا به اين ترتيب امكان جمع‌آوري پلاسما براي نيروهاي نظامي آمريكايي را فراهم كند. پس از پايان جنگ دوم جهاني charles Drew به سمت مديريت كرسي جراحي بيمارستان هاوارد در واشنگتن‌دي‌سي منصوب شد و به خاطر اقدامات شايسته‌اي كه در عرصه پزشكي داشت توانست مدال پزشكي اسپينگارن (Spingarn) را كه همه ساله از سوي موسسه ملي پيشرفت‌هاي پزشكي در جوامع سياه‌پوست به موفقيت‌هاي بزرگ اين عرصه اعطا مي‌شود را از آن خود سازد. البته انتقال خون، ايده‌اي بود كه پيش از راه‌اندازي نخستين بانك خون توسط دكتر رابرتسن و سال 1918 ميلادي براي درمان سربازان زخمي جنگ اول جهاني مطرح شده بود اما تا زماني كه دكتر Drew نخستين بانك خون را راه‌اندازي كند هيچ كس به اين فكر نيفتاده بود كه مي‌توان تحت شرايط خاص، فرآورده‌هاي خوني را براي بلندمدت نگهداري كرد. پلاسما بخش مايع خون است كه به تنهايي قابل تزريق به بدن بيمار است. در سوختگي‌هاي شديد كه افراد مقدار زيادي از پلاسماي خون را از دست مي‌دهند، تزريق پلاسما انجام مي‌شود و اين در حالي است كه در افراد مبتلا به كم‌خوني با تزريق گلبول‌هاي قرمز، كم‌خوني فرد بيمار درمان مي‌شود.

تاریخچه آسپرین

استيل ساليسيليك اسيد يا آ.اس.آ كه همه ما آن را با نام تجاري اين دارو يا آسپرين مي‌شناسيم، ازجمله داروهاي ضدالتهاب غيراستروئيدي است كه به عنوان يك داروي ضددرد و تب از آن استفاده مي‌شود. شايد برايتان جالب باشد بدانيد آسپرين ازجمله داروهاي پرطرفدار در سطح دنياست كه مي‌توان گفت بيشترين مصرف را در مقايسه با ديگر داروها دارد.
در اغلب كشورهاي دنيا بويژه در كشورهاي اروپايي، هر فرد سالانه 70 قرص آسپرين مصرف مي‌كند. اين دارو كه از مشتقات اسيد ساليسيليك محسوب مي‌شود يك مسكن فاقد هر گونه ماده مخدر است كه مي‌تواند از تاثير قابل توجهي در درمان سردرد و همچنين درد مفاصل و درد عضلاني برخوردار باشد. در حقيقت اين دارو از توليد پروستاگلاندين‌ها كه ازجمله مواد شيميايي ضروري براي لخته شدن خون و ايجاد حساسيت در پايانه‌هاي عصبي احساس درد هستند، جلوگيري مي‌كند.
از بقراط به عنوان پدر علم پزشكي مدرن نام برده مي‌شود. بقراط ازجمله افرادي است كه در استفاده از موادي به عنوان داروي ضددرد براي درمان بيماران سابقه درخشاني دارد. او از گذشته‌هاي دور از چوب و برگ درختان بيد براي تسكين درد بيماران و كاهش تب استفاده مي‌كرد تا اين كه سال 1829 ميلادي دانشمندان دريافتند در گياه بيد تركيبي به نام ساليسين وجود دارد كه مي‌تواند يك گزينه مناسب براي ساخت داروهاي ضددرد باشد. در سال 1899 يك شيميدان آلماني به نام فليكس هافمن كه براي شركت آلماني باير كار مي‌كرد محصول جديد دارويي ضد درد آسپرين را به نام خود به ثبت رساند كه پس از آن نيز در كشورهاي ديگر تحقيقاتي گسترده در اين باره انجام شد تا اين كه سرانجام در سال 1928، آسپرين به عنوان يك داروي ضد درد در سطح دنيا شناخته شد. البته بسياري بر اين باورند كه هافمن، آسپرين را دوباره كشف كرد، چراكه آسپرين 40 سال قبل توسط يك شيميدان فرانسوي كشف شده بود. او بخوبي مي‌‌دانست اين ماده شيميايي مي‌تواند داروي مناسبي براي تسكين درد بيماران باشد.هافمن نخستين بار براساس فرمولي كه توسط فردريك گرهاردت ارائه شده بود دارويي را تهيه كرد و پدر هافمن كه از درد آتروز به ستوه آمده بود نخستين فردي بود كه استفاده از داروي آسپرين را تجربه كرد كه خوشبختانه در مدت زمان كوتاهي پس از خوردن اين قرص، درد او بشدت كاهش يافت و پس از آن هافمن شركت باير را متقاعد ساخت تا توليد اين داروي اعجاب‌انگيز را به عهده گيرد. در آغاز داروي آسپرين به صورت پودر فروخته مي‌شد و نخستين قرص آسپرين سال 1915 ميلادي تهيه شد. چند روز پس از كشف آسپرين، هافمن ماده ديگري را كشف كرد كه همان هروئين است. از اين ماده مخدر در جنگ جهاني اول به عنوان يك دارو استفاده مي‌شد كه امروزه از فهرست داروها حذف شده است.

دندانپزشكي به روايت تاريخ

بي‌شك در سال‌هاي گذشته شاهد تحولات عظيمي در حوزه علوم دندانپزشكي بوده‌ايم. بيماري‌هاي دهان و دندان از جمله بيماري‌هايي است كه اگر بخواهيم ردپاي آن را در تاريخ تعقيب كنيم به آثار برجاي‌مانده از جمجمه انسان‌هايي برخورد مي‌كنيم كه 25 هزار سال ساكن زمين بودند. شايد جالب باشد بدانيد كه در قرون وسطي، اغلب درمان‌هاي دندانپزشكي توسط آرايشگرها انجام مي‌شد و از آنجا كه بيماري‌هاي دهان و دندان اغلب مشكلات فراواني را براي فرد بيمار ايجاد مي‌كردند انسان‌ها از گذشته‌هاي دور به دنبال ساخت و استفاده از وسيله‌اي براي تميزكردن دندان‌هايشان بودند.ساكنان خاورميانه از گذشته‌هاي دور از شاخه‌هاي كوچك درخت سالوادورا به عنوان نوعي مسواك براي تميزكردن دندان‌ها استفاده مي‌كردند، بنابراين برخلاف آنچه تصور مي‌شود مسواك نيز قدمتي كهن و ديرينه دارد.
آنها اين شاخه‌هاي كوچك درخت را براي يك روز در آب قرار مي‌دادند تا الياف آنها به تدريج از هم جدا شود. يكي از ويژگي‌هاي متمايز اين درخت در مقايسه با ديگر درختان اين بود كه چوب اين درخت حاوي بي‌كربنات سديم و همچنين اسيدتانيك بود كه در نتيجه مي‌توانست از تاثير قابل توجهي در سلامت و بهبود وضعيت لثه‌ها برخوردار باشد. در سال 1800 ميلادي درمان‌هاي دندانپزشكي مانند كشيدن دندان‌ها، برداشت پوسيدگي‌هاي سطحي و تميزكردن سطح دندان‌ها به كمك وسايل ابتدايي و به روش دستي انجام مي‌شد و تا اين زمان از هيچ‌گونه ابزار اختصاصي براي انجام درمان‌هاي دندانپزشكي استفاده نمي‌شد و ساخت نخستين صندلي پزشكي در سال 1868 را مي‌توان نقطه‌عطفي براي ورود فناوري‌هاي نوين به عرصه دندانپزشكي به شمار آورد. اين صندلي كه از قابليت‌هاي منحصر به فردي برخوردار بود به دندانپزشكان اجازه مي‌داد تا بتوانند با سهولت بيشتري دندان‌هاي آسيب‌ديده فرد بيمار را ترميم كنند، اما با اين كه اين صندلي‌ها مزاياي بسيار زيادي داشتند تا سال 1950، اغلب دندانپزشكان ترجيح مي‌دادند ايستاده بيماران را درمان كنند.
تا قبل از دهه اول قرن بيستم ميلادي، پزشكان براي درمان بيماران از روش بيهوشي عمومي استفاده مي‌كردند تا اين كه بي‌حسي موضعي جايگزين بيهوشي عمومي شد. حذف درد از درمان‌هاي دندانپزشكي به كمك ماده‌اي كه به عنوان بي‌حس‌كننده موضعي از آن استفاده مي‌شد، تحولات قابل توجهي را در اين زمينه ايجاد كرد. همه اين عوامل دست به دست هم داده و زمينه مناسبي را فراهم كرده‌‌اند تا توجه به بهداشت دهان و دندان بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد و به نظر مي‌رسد كه استفاده از فناوري‌هاي مبتني بر علوم كامپيوتر براي تشخيص و درمان بيماري‌هاي دندان و استفاده از ژن‌درماني براي افزايش مقاومت دندان‌ها از جمله پيشرفت‌هايي هستند كه بتوانند آينده دندانپزشكي را تحت تاثير خود قرار دهند.

تاريخچه احياي تنفسي

سابقه تلاش انسان‌ها براي مبارزه با مرگ، به آغاز حيات برمي‌گردد. جالب است بدانيد مواردي از احياي تنفسي يا CPR در دوران باستان به ثبت رسيده است. در قرون گذشته، انسان‌ها از روش‌هاي مختلفي براي بازگشت زندگي افرادي كه در حال مرگ بودند يا احياي افرادي كه دچار مرگ ناگهاني شده بودند، استفاده مي‌كردند.
ايجاد درد از طريق ضربه زدن، يكي از قديمي‌ترين راهكارها براي نجات جان افرادي بود كه دچار خواب يا اغماي عميق مي‌شدند. يكي از نخستين روش‌ها براي تنفس مصنوعي مصدومان اين بود كه براي ايجاد بازدم، فرد بيمار را به پشت مي‌خواباندند، سپس با فشار روي قفسه سينه، هوا را با فشار از ريه خارج مي‌كردند. پس از آن نيز بيمار را به پهلو مي‌خواباندند تا قفسه سينه آزاد شده، عمل دم انجام شود. سرانجام سال 1960 ميلادي، ماساژ خارج قلبي به عنوان راهكار كاهش مرگ و مير ناگهاني در خارج از بيمارستان‌هاي كشور آمريكا معرفي شد.
كيت و گراوسند اولين پزشكاني بودند كه سال 1788 ميلادي لوله‌گذاري داخل ريه را از طريق دهان و بيني به منظور احياي تنفسي بيماران انجام دادند. عمليات احياي قلبي ـ ريوي يكي از اقدامات اساسي براي نجات جان بيماراني است كه دچار ايست قلبي يا تنفسي مي‌شوند. سال 1966 ميلادي در كنفرانسي كه با همكاري انجمن قلب آمريكا برگزار شد، آموزش احياي قلبي، ريوي ـ كه با عنوان CPR از آن نام برده مي‌شود ـ براي همه كاركنان حوزه‌هاي بهداشت و درمان اجباري شد.
بنابراين آنچه در گذشته به عنوان روش برقراري مجدد تنفس درخصوص مصدومان و بويژه غرق‌شدگان و نجات جان آنها از خطر مرگ حتمي از آن استفاده مي‌شد، با گذشت زمان و پيشرفت علم پزشكي و مجهز شدن آن به ابزارهاي مبتني بر فناوري به عنوان روشي براي احياي بيماران مطرح شده است. ايست تنفسي اوليه در مدت زمان كوتاهي منجر به ايست قلبي مي‌شود و ايست قلبي نيز به ايست كامل تنفسي مي‌انجامد. اهميت اين موضوع به اين دليل است كه احتمال دارد چنين وضعيتي پس از گذشت 3 تا 5 دقيقه موجب آسيب دائمي مغز يا مرگ آن شود.
احياي قلبي ـ ريوي راهكار نجات بخشي است كه از طريق آن تنفس و گردش خون فرد آسيب‌ديده حفظ مي‌شود تا از نرسيدن مواد غذايي و اكسيژن به مغز و در نتيجه مرگ مغزي جلوگيري شود. اين راهكار حتي بدون نياز به وسايل و تجهيزات پزشكي امكان‌پذير است و انجام بموقع آن مي‌تواند جان بسياري از بيماران را از خطر مرگ نجات دهد. دكتر پيتر سانار ـ كه از او به عنوان پدر احياي تنفسي مدرن نام برده شده است ـ ايده تنفس دهان به دهان براي نجات جان مصدومان را در دهه 1950 ميلادي مطرح كرد كه امروزه به روش استاندارد احياي تنفسي مبدل شده است.