تا 20 سال پيش حتي متخصصان هم شناخت درستي از اختلال دلهره نداشتند و آن را روان‌پريشي اضطرابي مي‌ناميدند. برخي عقيده داشتند اين اختلال از كشمكش‌هاي روان‌شناختي يا ريشه‌هاي عميق و تكانه‌هاي آشفته‌كننده ناخودآگاه، كه ماهيت جنسي دارند، منشأ مي‌گيرد، اما اكنون متخصصان، اختلال‌دلهره را بيشتر به عنوان مشكلي جسمي با هسته‌اي متابوليك مي‌دانند. گرچه ممكن است افرادي كه از نظر احساسي ـ عاطفي سالم هستند، پس از ابتلا به اختلال دلهره، بتدريج دچار افسردگي يا مشكلات ديگر شوند، اما اين اختلال مساله‌اي عاطفي و احساسي نيست و به اين دليل در افراد مختلف ايجاد نمي‌شود. به طور كلي بايد گفت اختلال دلهره يك بيماري جدي و در عين حال درمان‌پذير است و خوشبختانه تقريبا تمام مبتلايان، به درمان (كه روشي تركيبي از روش دارودرماني و رفتاردرماني مبتني بر شناخت است)‌ پاسخ مثبت مي‌دهند و مي‌توانند طي چند هفته تا چند ماه به زندگي عادي خود بازگردند. متاسفانه اغلب مردم، دلهره را با ترس يكي مي‌دانند، اما دلهره و ترس يكي نيست. دلهره در بيشتر موارد نيرويي ايجاد مي‌كند كه رفتار فرد را از حالت عادي خارج مي‌كند و باعث اغتشاش و فرو ريختن ساختار رفتار عادي و روزمره فرد مي‌شود.